حال و هوای پاییزیِ من
خدایِ من
مهربانم
دستامو میزارم تو دستات
محکم نگهشون دار
این دنیا شلوغِ
این دنیا بی وفاست
این دنیا دلگیرِ
این دنیا پر از دروغِ
این دنیا پر از نامردی و نامردمیِ
این دنیا بی رحمِ
با من باش بهترینم
تو پیش از من گام بردار، من روی گام هات پا میزارمو پشت سرت میام
هر جا که بری میام
تو منو به بهترین جاها میبری
تو بهترین زمان ها
تو خدایِ منی
و من شکوفۀ تو
خدایِ من
یه بغضی تو گلومه که نفس کشیدنو برام سخت کرده
خدایِ من
دیدی بندۀ غافلت با شکوفۀ زیبات چه کرد؟
چطور دلشو شکوند؟
چطور چشماشو بارونی کرد؟
حال و هوای اون چطوره؟
چطور نفس میکشه؟
راحت؟بدون بغض؟بدون عذاب؟
خدایِ من
قصۀ منو بندۀ غافلت طوری تموم شده که مات و مبهوت دنبالِ دلیلشم
ولی هر چه میگردم پیدا نمی کنم
خدایِ من
دلیلش هر چه که هست
تنها تو میدونی و من از دونستنِ اون محرومم
خدایِ من
تواناییِ پذیرشِ این سرنوشتو به من بده
تواناییِ درکِ حضورت در کنارم رو به من بده
تواناییِ درکِ عشقِ نامحدودت به شکوفه رو به من بده
تواناییِ ادامۀ زندگی رو به من بده
تواناییِ خواستنِ آرزوهایِ قشنگ رو به من بده
لذتِ رسیدن به آرزوهایِ قشنگ و خوشبختی رو به من بده
خدایِ من
دستاتو
نگاهتو
پناهتو
همیشه میخوام
لیاقتشو به من بده
خدایِ من
دوستت دارم
آرامۀ جان و دل و روحم بمان همیشه
برچسب ها: دست و دل نوشته ,
[ بازدید : 596 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما : ]
[ شنبه 26 مهر 1393 ] [ 23:06 ] [ شکوفه ]
[ ]